کوچه ی رویا

فکرها را باید شست؛جور دیگر اندیشید/ ح.د ائلیاد

کوچه ی رویا

فکرها را باید شست؛جور دیگر اندیشید/ ح.د ائلیاد

نسیم

سالهایی  طی  شد

و نسیمی آمد

سرو ها  بشکستند, جنگل آتش بگرفت

خواب آرام خدا بر هم ریخت

نفس برگ پرید

قاصدک بالش سوخت

خاک  هم  کافر   شد

خاری آواز تو را زمزمه کرد

پاره شد موسیقی سرد زمان

خلوت ساده ی دشت, باز بیهوده شکست

کوچه ای پر پر شد

چون نقابی افتاد

و نسیمی بگذشت ...

رو سیاهی را برد